bg
دفتر شعرآیینه از زهرا روحی فر
شاعر :‌ زهرا روحی فر
زهرا روحی فر
آیینه
1404/03/01
14

به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
درود و سپاسی ز گیلان زمین
زخاور و از باختر تا به چین
به فردوسی آن پیر جان و خرد
که دانا ز شهنامه اش برخورد
به رامش سوی رودکی هم درود
همان پیر فرزانه ی پر سرود
به کاتب علی دیلم آزاده مرد
که زلف سخن با قلم شانه کرد
به روح روایتگر بودلف
که در راه شهنامه بد جان به کف
همه مردم پاک و نیکو سرشت
که کردند گیتی سراسر بهشت
شما دوستداران جان و خرد
که اندیشه تان را خرد پرود
هزاران درود و سپاسی چنین
به پاکان و خاصان این سرزمین
درودی فرستیم یک با دگر
به خوبان با دانش و زیب و فر
ز من راوی پهلواندخت=پهلوانپور گیل
که دارم ز شهنامه صدها دلیل
کنون ای ابوالقاسم نغز گوی
سرای خرد را ز گیلان بجوی
#زهراا_روحی_فر
زهرا روحی فر
آیینه
1404/03/09
10


ای روشنی هستی، افتاده ز دل پیدا
چون زمزمه‌ی باران، پیچیده به شب، یلدا
بی‌تاب و پریشان شد، از نغمه‌ی آن نجوا
هر لحظه دلم در تب، در سایه‌ی رؤیاها
در حلقه‌ی تنهایی، از خویش شدم رسوا
چون موج پریشانم، افتاده به دریاها

ای جلوه‌ی شیرینت، در آینه‌ بی‌پایان
افشانده ز چشمانت، ناز نفست شیوا
دل در تب دیدارت، بی‌تاب و پر از حسرت
هر لحظه نظر دارد، در باده‌ی آن سودا
زهرا روحی فر